مسيحيت نه تنها احکام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلکه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشکيل خانواده و ازدواج امري مقدس محسوب مي‏شد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگي اجباري بود؛ اما از ديدگاه مسيحيت قرون اوّليه، تجرّد، مقدس شمرده مي‏شد. بنابر اين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريک و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت کامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. برابر متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان - حتّي براي خاتون‏هاي اشراف - ضروري بود و در اعياد نيز کسي آن را کنار نمي‏گذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچه‏هاي زربفت آن را تزيين مي‏نمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي کامل در مجالس انس و يا گردش‏هايي دور از چشم نامحرمان، شرکت مي‏جستند. انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأکيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجيل مي‏خوانيم: همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبت‏گو و نه بنده شراب زياده، بلکه معلمات تعليم نيکو* تا زنان جوان را خِرَد بياموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند* و خردانديش و عفيفه و خانه‏نشين و نيکو و مطيع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود* در «کتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگي به حيا و کنار نهادن آرايش ظاهري چنين آمده است: همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزّين به حيا و پرهيز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مرواريد و رختِ گران‏بها* ...زن با سکوت به کمال اطاعت تعليم گيرد* و زن را اجازت نمي‏دهم که تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلکه در سکوت بماند* همچنين اي زنان، ...* و شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلّي شدن به طلا و پوشيدن لباس * بلکه انسانيت باطني قلبي در لباس غير فاسد، روح حليم و آرام که نزد خدا گرانبهاست * زيرا بدين گونه زنان مقدسه در سابق نيز که متوکل به خدا بودند، خويشتن را زينت مي‏نمودند. افزون بر موارد پيشين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي، لزوم سکوت به ويژه در کليسا، با وقار و امين بودن زن و نهي از نگاه ناپاک به بيگانگان را خاطرنشان ساخته، مي‏گويد: کسي که به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا کرده است * پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است که عضوي از اعضايت تباه گردد، از آن که تمام بدنت در جهنم افکنده شود* دستورات ديني پاپ‏ها و کاردينال‏هاي مسيحي که بر اساس آن پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ نمودن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود، شدت بيشتري رانشان مي‏دهد. در مورد سيره عملي زنان مسيحي، دائره? المعارف لاروس مي‏گويد: دين مسيحي، براي زن، خِمار را باقي نهاد؛ وقتي وارد اروپا شد، آن را نيکو شمرد. زن‏ها در کوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطي، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشيده، تقريباً به زمين مي‏رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود. ويل دورانت نيز در مورد سيره عملي زنان مسيحي چنين مي‏نويسد: ساق پاي زنان چيزي نبود که در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد.... البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّي براي روحانيون بود که کاردينال‏ها، درازي جامه‏هاي خواتين را معيّن مي‏کردند. هنگامي که کشيشان چادر و روبند را يکي از ارکان اخلاقيات عيسوي دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند... . تصويرهايي که از پوشاک مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب کامل زنان را نشان مي‏دهد