عکس روز

متن و ترجمه زیارت اربعین حسینی



اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْكُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاری‌ها اسیر بود و كشته اشكِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّكَ وَابْنُ وَلِیِّكَ وَ صَفِیُّكَ وَابْنُ صَفِیِّكَ الْفاَّئِزُ

خدایا من به راستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود كه كامیاب شد

بِكَرامَتِكَ اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به بزرگداشت تو، گرامیش كردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاكزادى
وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یكى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یكى از كسانى كه از حق دفاع كردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى كه حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى
فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى كسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد كه همدست شدند بر علیه آن حضرت كسانى كه دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (كامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندك و بى مقدار و بزرگى كردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند،

وَاَسْخَطَكَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّكَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِكَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

و پیروى كردند از میان بندگانت آنانى را كه اهل دو دستگى و نفاق بودند و كسانى را كه بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌كشیدند
الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیكَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِكَ فى طاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (كه چنان دید) با شكیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد كرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شكسته شد

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا آنان را لعنت كن به لعنتى وبال دار و عذابشان كن به عذابى دردناك

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء
اَشْهَدُ اَنَّكَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ

گواهى دهم كه به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى
حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَكَ

و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم كه خدا به راستى وفا كند بدان وعده‌اى كه به تو داده،

وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاكت رساند هر كه را كه دست از یاریت برداشت و عذاب كند كسى كه تو را كشت و گواهی دهم كه تو به خوبى وفا كردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكَ،

و جهاد كردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت كند كسى كه تو را كشت
وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِیَتْ بِهِ

و خدا لعنت كند كسى كه به تو ستم كرد و خدا لعنت كند مردمى كه شنیدند جریان كشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

خدایا من تو را گواه مى‌گیرم كه من دوست دارم هر كه او را دوست دارد و دشمنم با هر كه او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.

اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهى دهم كه تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاكیزه

لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

كه آلوده‌ات نكرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نكرد از لباس‌هاى چركینش
وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْكانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهى دهم كه به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محكم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،

و گواهى دهم كه تو به راستى پیشواى نیكوكار با تقوا و پسندیده و پاكیزه و راهنماى راه یافته‌اى
وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى

و گواهى دهم كه همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته‌هاى محكم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم كه من به شما ایمان دارم
وَ بِاِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ،

و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب كردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاَِمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ،

و كارم پیرو كار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن كه خدا در ظهورتان اجازه دهد
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْكُمْ وَ على اَرْواحِكُمْ،

پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِكُمْ وَ شاهِدِكُمْ وَ غاَّئِبِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ.

و پیكرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشكارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
آمین اى پروردگار جهانیان.

پیام تسلیت

پیام تسلیت رهبرانقلاب درپی درگذشت پیر جبهه‌ها
در پی درگذشت حاج ذبیح الله بخشی حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در پیامی درگذشت این پیر دلاور جبهه‌های جهاد را تسلیت گفتند.
 
به گزارش رجانيوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در پی درگذشت حاج ذبیح الله بخشی حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در پیامی درگذشت این پیر دلاور جبهه‌های جهاد را تسلیت گفتند و پاداش صبر و ثبات را برای ایشان از خداوند متعال مسالت کردند.
 
متن پیام به این شرح است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت پیر دلاور جبهه‌های جهاد، پدر دو شهید و همرزم و همراه هزاران شهید، مرحوم حاج ذبیح الله بخشی را به همه مجاهدان راه حق و به خانواده محترم آن مرحوم تسلیت می‌گویم و علو درجات و پاداش صبر و ثبات را برای ایشان از خداوند متعال مسالت می‌نمایم.
سید علی خامنه‌ای

در پاسخ به کسانی که بحث « سختی حجاب » برای خانوم ها رو مطرح میکنند!

 

                                 حجاب ، وقار ، چادر ، دختران با حجاب

تحمل سختی و مشقت جزئی از جریان زندگی هر انسانی است. (نابرده رنج، گنج میسر نمی شود). اگر رعایت حجاب دارای سختی هایی باشه انجام واجباتی نظیر نماز، روزه ،حج، جهاد و ... هم راحت و آسان نیست هر کدام سختی هایی به همراه خودش داره.


آیا از خواب ناز سحرگاه برخاستن ، وضو گرفتن و نماز خواندن رنج و سختی نداره؟  آیا در گرمای طاقت فرسای تابستان روزه گرفتن و تشنگی، گرسنگی رو تحمل کردن خستگی و زحمت نداره؟

در مورد حجاب هم تحمل این زحمت و سختی در مقابل آثار و برکاتی که خداوند قرار داده و از همه مهمتر خوشنودی خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) بسیار ناچیز و چه بسا شیرن و گواراست.

این رو هم نباید فراموش کرد کسانی که از حجاب گریزانند و عواقب بدی که در اثر بی حجابی و انحرافات اخلاقی دچار میشند و موحب از هم پاشیدن کانون خانواده و... میشه بسیار فراتر از سختی های ظاهری حجاب است. و از این بالاتر رنج و عذاب الهی در جهنم، اصلا قابل مقایسه با این زحمات نیست!

در رابطه با این بحث، آیه 216 سوره بقره رو می آورم : (عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون)؛ " چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید"

 

چادری ها زهــــــــرایی نیستند اگر…!

 


چادرے ها زهــــــــرایے نیستند

!
اگر پهلویشان درد دین نداشته باشد…

چادرے ها زهــــــــرایے نیستند!

اگر عدو را با سیاهے چادرشان به خاک سیاه نکشانند…

چادرے ها زهــــــــرایے نیستند!

اگر سیاهے چادرشان حرمت خون شهیدان را به عالمیان ننمایاند…

چادرے ها زهـــــــــرایے نیستند!

اگر منتظـــــــــر یوسف گمگشته اے نباشند…

چادرے ها زهــــــــرایے نیستند!

اگر فکرشان،هدفشان،راهشان،نگاهشان،عشقشان و حجابشان فاطمےنباشد…

آیا میدانید؟

آیا میدانید؟

ایا میدانید بى‌خوابى سریعتر از بى‌غذایى موجب مرگ آدمى می‌‌شود
ایا میدانید هر فرد بطور متوسط یک سوم عمر خود را در خواب می‌‌گذراند
ایا میدانید تمامی فلزات بجز آنتیموان و بیسموت در مواقع انجماد حجمشان کاهش می یابد
ایا میدانید استرانسیم از بقایای موجودات دریایی به دست می آید
ایا میدانید کادمیم فلزی سمی است که در ساخت باطری های خشک کاربرد دارد
ایا میدانید گالیم در دمای 30 درجه مایع می شود
ایا میدانید اکسید کروم در ساخت نوار کاست و فیلم ویدئو استفاده می شود
ایا میدانید لیتیم در جامد کردن روغن های صنعتی کاربرد دارد
ایا میدانید رادیم گرانترین فلز است
ایا میدانید رادار مخفف است و به معنای آشکار سازی و فاصله یابی به کمک امواج رادیویی است
ایا میدانید اب داغ زود تر از اب سرد یخ میزند
ایا میدانید خنده موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می شود
ایا میدانید سرعت گریز براى زمین 12 كیلومتر در ثانیه و براى خورشید 618 كیلومتر بر ثانیه است
ایا میدانید جرم هریك از سیاهچاله ها بین 1 میلیون تا 1 بیلیون جرم خورشیدی است
ایا میدانید بعد از مهبانگ دمای جهان در حدود 300میلیارد درجه كلوین رو به نزول گذاشت
ایا میدانید مواج رادیویی بلند ترین طول موج را دارند كه به حدود 2 كیلو متر میرسد ایا میدانید بیشترین درجه حرارت ثبت شده برای انفجار بمب هیدروژنی 100,000,000K است
ایا میدانید كمترین درجه حرارت ثبت شده برای نقطه ی جوش هلیوم 273- C است
ایا میدانید نور میتواند دور کره ی زمین (خط استوا) را 7.5 بار در 1 ثانیه طی کند.
ایا میدانید میشود اب را در یک لیوان کاغذی بجوش اورد. (بدون سوختن لیوان)
ایا میدانید طبق تئوری ریسمان جهان قبل از Big Bang دارای 10 بعد بوده است
ایا میدانید اما طبق تئوری M-theory كه جدیدتر و كامل تر است جهان دارای 11 بعد بوده است
ایا میدانید بیشترین سرعت یك جسم در سقوط آزاد 120 مایل در ساعت است ( اصطكاك هوا )
ایا میدانید به طور متوسط از هر 1020 متر مکعب فضا در دنیا تنها 1 متر مکعب حاوی ماده است.
ایا میدانید رومر اولین كسی است كه تلاش كرد سرعت نور را اندازه بگیرد
ایا میدانید پس از رومر تا كنون بیش از 100 نفر حداقل 163 بار سرعت نور را اندازه گرفته اند
ایا میدانید لیزر به معنای تقویت نور توسط تشعشع تحریک شده است
ایا میدانید نانولوله‌ها ساختارهای كربنی 100 برابر قویتر از فولاد دارند
ایا میدانید وزن نانولوله‌ها یك ششم وزن فولاد است
ایا میدانید نسبت استحكام به وزن درنانولوله‌ها 600 برابر بیشتر از فولاد است
ایا میدانید نانولوله‌ها میتوانند عایق، نیمه هادی و یا هادی باشند
ایا میدانید 75 نفر ارکسترا میتوانند قدرت لازم برای روشن کردن 1 لامپ کوچک را بوجود بیاورند (با صدا)
ایا میدانید این در حالی که باید 2 میلیون ادم حرف بزنند تا بتونند یک لامپ 50 واتی رو روشن کنند
ایا میدانید فرمول بالا برابر است با : قدرت مساوی است با شدت * محیط کره
ایا میدانید هنگام رعد و برق اختلاف پتانسیل بین ابر و زمین به 10 تا 100 میلیون ولت میرسد

راهکارهای قرآن برای جلوگیری از بی حجابی و بدحجابی

راهکارهای قرآن برای جلوگیری از بی حجابی و بدحجابی

 گزارش سرویس زنان جهان نیوز؛ قرآن کریم درباره رعایت حجاب که به عنوان یک امر ضروری در اسلام، شناخته می شود، نیز راهکارهای متعددی را ارائه داده است.

بکارگیری این راهکارها در جوامع اسلامی می تواند تبعات ناشی از بی حجابی و بدحجابی را تقلیل داده یا به طور کلی از میان بردارد.

بنابراین گزارش این راهکارها که بخشی از آن مربوط به نوع پوشش زنان در جامعه است شامل:

 

1- آشكار نكردن زينتها

كه در اين باره مي توان گفت كه اسلام دستور به زينت نكردن نداده است بلكه از زينت كه باعث جلوه گري و خودنمائي زن در برابر مردان نامحرم مي شود نهي نموده است.

قران كريم در اين باره مي فرمايد:

«... لايبدين زينتهن 1...»

زنان زينتهاي خود را آشكار نكنند

 

2- تبيين حد و مرز زينت در برابر افراد

كه به سه قسم تقسيم مي شود:

الف: زينت براي غير محارم كه آشكار نكردن زينتهاي پنهان است

ب: زينت براي شوهر، كه زينت علي الاطلاق مي باشد و شامل تمام بدن مي باشد.

ج- زينت براي ساير محارم

 

3- نهي از تبرج مذموم به معنی جلوه گری

 

4- عدم حضور غير ضروري زن در جامعه

با توجه به آيه شريعه:

«و قرن في بيوتكن و لاتبرجن تبرح الجاهليه الاولي...؛ در خانه هايتان بنشينيد و آرام گيريد و بي حاجت و ضرورت از منزل بيرون نرويد و مانند دوره جاهليت پيشين ارايش و خودارائي مكنيد.»

زنان مؤمنه به پيروي از اين آيه مباركه بايد از هرگونه حضور غير ضروري در جامعه خودداري كند تا الگو و نمونه براي ساير زنان مسلمان باشند.

 

5-ترويج فرهنگ غيرت در مردان

پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) مي فرمايد : چگونه مردي است در حالي كه تزئين مي كند همسرش و خارج مي شود از خانه اش به حالتي كه تزئين كرده و عطر زده و شوهرش بر اين امر راضي باشد پس مي سازد براي همسرش آن زن هر قدم خانه اش در آتش.

 

6-حفظ نگاه

حفظ نگاه توسط زنان و مردان مومن يك مبارزه منفي با زنان جلوه گر مي باشد و چون چنين زناني را مورد بي توجهي قرار دهند يك اثر تربيتي دارد آنها متوجه خواهند شد كه تنها با اين وضع مورد توجه بيمار دلاني قرار خواهند گرفت كه خود فاقد ارزش انساني هستند.

 

7- ترويج فرهنگ قناعت و ساده پوشي در زنان

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله سلم )مي فرمايند:

«استعينوا علي النساء بالعري ان احداهن اذا كثرت ثيابها و احسنت زينتها اعجبها الخروج

زنان را لباس ساده بپوشانيد هنگامي زیرا زمانی که زياد شود لباسها و نيكو شود زينت هايش وسوسه مي شود او بر خروج از خانه»

اسراف و زياده روي و مد پرستي در تهيه لباس علاوه بر برانگيختن حس خودنمائي عاملي براي فقر خود ساخته اين زنان مي شود كه آسيب هاي فراوان ديگري را به همراه دارد.

 

8- ايجاد مشاغل خانگي براي زنان جوياي كار

زنان مؤمنه بايد سعي كنند وقت خود را با كارهاي نيك پر كنند از جمله تربيت فرزندان، بالا بردن علم و آگاهي ، و همچنين كارهاي هنري مفيد براي زنان از جمله پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:

«نعم اللهو المعزل للمراه الصالحه؛ بافندگي براي زن صالحه سرگرمي خوبي است.»

 

9- كمكهاي اقتصادي در رفع مشكل بدحجابي

بعضي از بدحجابي علل و ريشه آن در عواملي چون فقر فرهنگي فقر اقتصادي، فراهم نمودن عوامل ازدواج ... مي باشد كه وظيفه سرمايه داران و خيرين است كه با كمك دولت در رفع اين مشكلات بكوشند

حداقل پوشش زنان و حداکثر ( حجاب )

حداقل پوشش زنان و حداکثر ( حجاب )

۱- انسانيت زن را آشكار ساخته است و به اين موجود بصورت يك جنس مورد طمع مردان ننگریسته و بر همین اساس خطاب بگونه ای آمده تا به مردان آموخته شود که سخن با زن بایستی بسیار دقیق و محترم باشد و اهانت آمیز و نیش دار نباشد.

علت اینکه در صفت پوشش زنان سخن از موارد شهوت انگیزی ( نام اندام زن ) نیامده ، اینست که الله تعالی خالق این موجود زیباست و اینست که خود به خلقش احترام دارد و اینست که نخواسته به زن بگوید که من تو را با اینگونه آفرینش ، کمتر و پایینتر از مردان قرار دادم تا تو همیشه رنج بکشی و از خودت شرمت آيد و نتوانی از خود دفاع کنی!؟

الله تعالی به این خلق خودش نشان داده كه من تو را می شناسم زیرا خلقت کردم و اینست که می دانم تو سخن مرا می فهمی پس لازم نیست حرفهایی را برایت بگویم تا دیگران که تو را نمی شناسند قدر تو را اشتباه بفهمند.

و اینست که الله تعالی به خلق خود اینگونه خطاب آورده است:

يا ايها النبي قل لازواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادنى ان يعرفن فلا يؤذين وكان الله غفورا رحيما

اى پيامبر، به همسران خود و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس هاى خود را بلند کنند تا تمام بدنشان را در بر بگیرد و بپوشاند زیرا اين كمترين حديست كه بوسيله اش (بعنوان زنان پرهيزگار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفو کننده، مهربان ترين. سورة الأحزاب – الآية ۵۹

وقل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن على جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بني اخوانهن او بني اخواتهن او نسائهن او ما ملكت ايمانهن او التابعين غير اولي الاربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن وتوبوا الى الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون

و به زنان ایمان آورده بگو که نگاه شان را پایین و بدور از نامحرمان دارند و پاکدامنی خود را حفظ کنند و آرایشها .و زینتهای خود را آشکار نسازند مگر آنچه ظاهر شدنش ضروریست و مانعی ندارد ( صورت و دو کف دست ) و روسریهایشان را بر گردن و سینه افکنند و زیبایی هایشان را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا فرزندانشان یا فرزندان شوهرانشان یا برادرانشان و  یا پسران برادران و خواهرانشان یا زنانشان و برده های خود یا مردانی که رغبت جنسی در آنان نیست یا کودکانی که هنوز به اندام زنان اطلاع نیافتند .

و پاهایشان را بر زمین نزنند ( که صدا دهد ) زیرا اینگونه خود را به نمایش می نهند و زینت خود ( اندام ) خود را آشکار می سازند و همگی ایمان آورندگان بایستی بسوی خدا بازگردید تا رستگار شوید.

سورة ۲۴ - آية ۳۱

الله تعالى به زن امورى را مورد اشاره قرار داده كه زن بخوبى آنرا مى شناسد اين امور خيلى روشن است مانند :

۲- به زنانى كه خودشان روسرى بسر مى كرده اند نشان مى دهد كه آن روسرى تان را بايستى بصورتي قرار دهيدكه جيوب (سينه و گردن ) را بپوشاند و این نتیجه ی فعلی آیه است که زنان از قبل خمار (روسری ) بسر بودند و فقط نحوه ی روسری شان مورد قبول الله سبحانه و تعالى نبود .

علت اینکه می گویم زنان از قبل روسری بسر بوده اند اینست که خداوند برایشان گفته ” خمرهن ” روسری هایتان ” و اگر آنان از قبل چیزی بسر نداشتند حتما خداوند برایشان ابتدا نوعی پوشش توصیف می کرد و بعد می گفت آنرا روی سر قرار دهید بعد آنرا بکشيد روی جیوبتان که همان پوشاندن گردن و سینه است زیرا جیب به قسمتی از لباس می گویند که از آن قسمت گردن آشکار می شود يا جايى كه مخفى ماندنش مهم است.

و باز الله سبحانه و تعالی به آنان بیان فرموده که زینت خود را جز برای افرادی نامبرده ،مشخص نسازند و این افراد که در شروع آن شوهر نام برده شده نه بدین معناست که با همه ی آنان بهمانگونه باشند که با شوهران می توانند باشند ، زیرا الله تعالی زن و شوهر را لباس هم معرفی کرده است ( … هنَ لباسٌ لكم و أنتم لباسٌ لهن … زنانتان لباس شما و شما لباس زنانتان هستيد…قرآن  ) یعنی بین آنان لباس هم لازم نیست و خود پوشش همند .

آن افراد نامبرده مردانی هستند با سن و عمرهای متفاوت و اینست که آشکار ساختن زینت نمی تواند به معنای عریانی یا شبه عریانی باشد بلکه به معنای ظهور بصورتی ست که قبلا نیز زنان بدان عادت داشتند مانند پوشش جسم بصورتی که شهوت انگیز نبوده ولی تکلف و سختی هم نداشته است و اینست که زن در آن زمان حدودش را مشخص می دانسته همانطور که ما حدود و پوشش بین نزدیکان را می شناسیم و اینست که هرگز آشکار ساختن سینه و ران در این نوع اجازه ی آشکار سازی نيست.

۳- مسئله ی دیگر نحوه ی پوشش و راه رفتن زن بگونه ای که زینت را آشکار سازد و اینست که خداوند از زدن پاى زن بزمین سخن آورده زیرا در آن زمان نیز زن بخوبی می دانسته که صدای پای زن تنها آهنگ و طریقه ی راه رفتن او را مشخص نمی کند بلکه بالاتر از آنست و زینت او را آشکار می سازد و این زینت در کل ، بیان جوانی و شادابی و نیاز او به جلب جنس مخالف اوست.

براین اساس کفشهای پاشنه بلند عیناً همان صفت زدن پاها در وقت پوشش خلخال و آشکار سازی زینت را دارند زیرا با پوشش کفش پاشنه بلند ،  تمایل جسم زن در راه رفتن بصورتی می شود که زینت او را نمایان می سازد و صدا و نحوه ی راه رفتنش مورد توجه قرار می گیرد.

و اینست که حداقل پوشش زن در قرآن پوششی ست که گردن و سینه ها را بپوشاند و این ممکن نمی شود مگر اینکه روسری به جلو آورده شود زیرا اگر روسری در عقب سر باشد باز تمایل به آشکار سازی جیوب ( فتحه ی لباس که گردن و سینه را می گیرد ) باقی می ماند و زینت زن آشکار می شود و شکی نیست که موی سر به عنوان زینت زن بلکه تاج سر زن شناخته می شود که بوسیله ی آن خود را تجمل می دهد و زنان به خوبى مى دانند و به آرايش موهاى خود افتخار و تباهى مى كنند!

پس کسی که پوشش موی زن را ضروری نمی شناسد بایستی به خیابان رود و زنان را و خودنمایی شان را نظاره گر شود تا بهتر متوجه ی سخنم شود!

و باز حداقل پوشش زن اینست که زینت هایش ( اندام ) را نمایان نسازد و باز حداقل پوشش اینست که روپوش لباس ( جلباب ) تا پایین  بصورت ساترو پوشش بر تمام جسم قرارگرفته شود و جلباب عموما به لباس فوق لباس عادی اطلاق می شود زیرا در قاموس مشخص قرآن که لغت عرب است به لباس زیرتن که با بدن لمس مستقیم دارد ” لباس و ثوب ” گفته می شود و اینست که زن و شوهر را لباس هم می خواند .

پس جلباب بمانند عبا یا چادر است یا همانکه  ایرانی ها بدان مانتو می گویند ولی بایستی تمامی جسم را از گردن تا نوک انگشت پا در بر گرفته باشد و نوع آن بگونه ای باشد که شکل جسم را به نمایش ننهد.

و حداقل پوشش در خانه اینست که باعث نشود کودکی جسم زنان را خوب بشناسد و اینست که اطفال بایستی در محیطی اخلاقی و غیر تحریک آمیز پرورش یابند.

۴- حال بگذارید ببینیم حداکثر پوشش چیست؟

قرآن محیط حداکثر را بسیار باز کرده است تا زن مؤمن بتواند در لباس خود هميشه بسوي بهترين برود و مطمئن باشد كه خدايش بيشتر را از او قبول داشته و بلكه بيشترین پوشش پسندیده است و اینست که با توجه به آیاتی که زن را به اخفای زینت دعوت کرده ، متوجه شدم هر قدر زن خود را بيشتر بپوشاند خودش را به رضای خالق نزدیکتر خواهد کرد البته با نیت و تقوای درون تا مصداق : وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ … و  پوششی که خدا را در نظر گرفته شود بهترین است ” باشد .

و اینست که احدی جز الله تعالی اجازه ندارد برای زن حداکثر یا حدود در پوشش تعیین نماید و هرگونه تحدید در پوشش فقط با اجازه ی قرآن ممکن است .

و با مراجعه به قرآن مشخص می شود که تحدید حداکثر به عهده ی زن مؤمن رها شده است و آن اینکه او با تشخیص زینت خود ، به نهان ساختن زینت بکوشد و زنی که سرتاسر بدنش را مخفی می سازد بخوبی می تواند با افتخار اعلام دارد که من همانگ با فرمان خدایم هستم و خود را برای بیگانه آشکار نساختم و خدایم مرا امر فرموده تا چنان باشم که مورد شناخت و اذیت واقع نشوم.و اینست که حتی با تفاسیر متعدد و مقایسه با احادیث و اخبار، قضیه عوض نخواهد شد جز در این امر که ما نمی توانیم زن را به پوشش حداکثر اکراه و اجبار سازیم و این امر به اختیار زن واگذار شده است و این حقیقت اسلام است که زن مؤمنه خود شریک امری ست که شناسایی آن توسط الله تعالی و خود زن صورت یافته است.

بر این اساس مؤمنان ، معتقدم که تعیین حداکثر یا خط فاصل و ممنوعیت نوعی پوشش که با هشمت بیشتر زن در ارتباطست نوعی دیکتاتوری ست و حتی خلاف وحی است .

مگر بشر بهتر از خالق بشر می فهمد!؟

حال که خالق زن حد پوشش را به این صورت زیبا برای زن ترسیم کرده و او را به اخفای زینت و بهترین راه عدم ایذاء دعوت كرده است ،پس کسی حق اذیت به زن را ندارد و کسی حق ندارد به زن بگوید : صورتت آشکار کن و دستت هم آشکار کن و بیش از این حق پوشش نداری !؟

زیرا بسیاری اوقات زن آرامش خود را در اخفای صورت می بیند بمانند عروسی که به وقت خروج از آرایشگاه صورتش را می پوشاند تا کسی به او نگاه نکند و به او طمع نکند.

البته هدفم با این مختصر این نیست که به خواهران عزیزم بگویم پوشش من بهتر است یا پوشش آنان بلکه هدفم تذکر به این حقیقت است که :

ما برای پوشش بهتر، بایستی مسابقه بسوى خیرات و نیکی ها را راه اندازى كنيم نه اینکه سدی باشیم در راه خیر و نیکی!

همتنطور که خدایمان ما را بسوی پیشگام شدن در نیکی ها می خواند:

ولكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات اين ما تكونوا يات بكم الله جميعا ان الله على كل شيء قدير

سورة ۲ - آية ۱۴۸

يؤمنون بالله واليوم الاخر ويامرون بالمعروف وينهون عن المنكر ويسارعون في الخيرات واولئك من الصالحين

سورة ۳ - آية ۱۱۴

لكن الرسول والذين امنوا معه جاهدوا باموالهم وانفسهم واولئك لهم الخيرات واولئك هم المفلحون

سورة ۹ - آية ۸۸

اولئك يسارعون في الخيرات وهم لها سابقون

سورة ۲۳ - آية ۶۱

ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات باذن الله ذلك هو الفضل الكبير

- سورة ۳۵ - آية ۳۲

و بر اساس تجربه ى شخصى ام اثرات خوب نقاب  ( پوشش صورت ) را لمس كرده ام كه بسوى زن با ديده ى كمتر يا تحقير آميز نظر نمى شود بلكه ثابت مى شود كه ابراز شخصيت زن حتى از پس حجاب هم ممکن است همانطور که معلمه ی زنان عایشه ی صدیقه نمونه ی بارزش بود که امر بر حجاب شده بود و حجاب مرحله ی پیشرفته تر پوشیدن است یعنی اینکه از نظر کاملاً مخفي شود .

پس آياتى كه زنان را به پوشش  ( حد ادنی یا حداقل ) امر فرموده خیلی زیبا از صفات لباس خارجی لباس زن که همان جلباب و خمار( رو لباسی و روسری ) و پوشش پاها و آرام راه رفتن   و اخفای زینت است ، بيانى روشن آورده است .

و با تكميل شدن اين اصل كه آيات عمومى پوشش ابتدا از زنان رسول الله  و دخترانش آغاز شده و سپس به زنان بقيه ى جامعه ، به اين اصل رسيدم كه :

پوشش و ستر زنان رسول الله به عنوان بهترين پوشش و نمونه ى بهترين است و اين است كه ايشان امر شدند كه از پشت حجاب با مردان بصورتی که حتی صدایشان نیز پایین و نرم نباشد، سخن گویند.

و همه مى دانند سخن از پشت حجاب به معنای ساکن و حبس شدن در خانه نیست و آنان  معلمه های صحابه و زنان بودند و بلكه امر شدند به دعوت به دين الله .

و اینکه روش سخن گفتن به آنان آموزانده شده برای این بود که دعوتگران بسوی دین باشند نه اینکه ساکت و خانه نشین شوند!

… واذكرن ما يتلى في بيوتكن … الأحزاب

و از آیات خداوند که در خانه هایتان تلاوت می شود بخوانيد و به ديگران تذکر دهید ….

اینست که بهترین پوشش را ” حجاب ” می دانم و حجاب همان است که زن کاملا مستور باشد.

و با خواندن کتاب الله تعالی متوجه می شویم که الله تعالی رسولش را اسوه و الگوی ما خوانده است و اینست که اخلاق و رفتار زنان ایشان و دخترانشان نیز نتیجه ی تعلیم صحیح شریعت اسلام است که بایستی مورد توجه ی مسلمین واقع گردد تا امت اسلام به عزت خود باز گردد و همه می دانیم در دورانی که مسلمین خود یک امپراتوری جهانی شناخته شده بودند سخن از کشف و باز کردن صورت زن نبوده است ولی اجباری هم نبوده زیرا برای مثال کنیزان و خدمتکاران زن صورت خود را باز نگه می داشتند .

و هرگز پوشش زن نوعی تحقیر شأن زن نبوده است زيرا مشهور است براى مثال زبيده زن هارون الرشيد مشهور به تفقه در امور و نقاش بوده است حال اينكه او يك زن محجبه بوده است.

منبع

معناى توحيد

چارچوب اسلامی حجاب

نگاهی اجمالی به شکلهای حجاب قرآنی بانوان

شبهه: بعضی با طرح این پرسش که «چه اشکالی دارد در چهارچوب شرعی، هرکس هرجور که خواست لباس بپوشد؟»[1] خواسته‎اند این شبهه را القا کنند که اسلام، فقط چارچوب کلی برای پوشش بیان کرده است و به صورت جزئی، شکل خاصی از حجاب و پوشش در متون دینی اسلام ذکر نشده است. آیا ادعای مذکور صحیح است؟

پاسخ: از نظر اسلام چارچوب واجب پوشش و حجاب زنان ـ که بیش‌تر مورد چالش و سؤال است ـ پوشاندن تمام بدن در مقابل نامحرم است، به استثنای صورت و مچ دست‎ها به پایین، که طبق نظر مشهور فقها پوشاندن آنها واجب نیست؛ البته بعضی از فقهای فعلی، به طور احتیاط وجوبی، پوشاندن صورت و دست‌ها را نیز لازم می‌دانند؛[2] ولی حتی افرادی که پوشاندن آن را واجب نمی‌دانند، در اصل مطلوبیت و استحباب آن بحثی ندارند.[3]

علاوه بر پوشش لباس‎های معمولی، مثل پیراهن و شلوار، که زنان و مردان در داخل منزل استفاده می‎کنند، برای حجاب بیرون از منزل و در مقابل نامحرم، در قرآن و احادیث برای تأمین حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.

 

الف) خمار

وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ؛[4] زنان باید سر، سینه، و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.

خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان، مثل مقنعه است.[5] در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه‌ی شریفه، از عایشه نقل شده است:

زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه‌ی شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباس‎های مخصوص خود رفتند و از آن تکه‎ای جدا کردند و خمار و مقنعه‎ای مشکی پوشیدند، گویی بالای سر آنها کلاغ نشسته‌ است.[6]

از قضیه‎ی ذکر شده استفاده می‎شود که رنگ خمار و مقنعه در زمان صدور آیه، مشکی بوده است. برای این قضیه، از کتاب‌های لغت نیز می‎توان مؤیداتی ذکر کرد؛ مثلاً از بعضی کتاب‌های لغت، استفاده می‎شود در ریشه‌ی لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی اخذ شده است.[7] به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق می‎گردد که باعث سیاهی و تیره‎گی عقل انسان می‎گردد. مخفی نماند که در آیه‌ی شریفه‌ی خمار، نکات تفسیری و ادبی و لغوی فراوانی وجود دارد که مقاله‌ی مستقلی را می‎طلبد.[8]

 

ب) جلباب

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛[9] ای پیغمبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوس‎رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.

همان گونه که قبلاً گذشت جلابیب در آیه‌ی شریفه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباس‎های دیگر می‎پوشند؛ امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته می‎شود. بر اساس تحقیقی که نگارنده انجام داده، بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، همگرایی و شباهت‎های بسیار نزدیکی وجود دارد.[10]

علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش فوق را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در برخی احادیث نیز چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم، به نام پیراهن، مقنعه، چادر، و ازار معرفی شده است.

عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار.[11]

 

فلسفهی تفاوت پوشش زن و مرد

شبهه: چرا حجاب زن و مرد تفاوت دارد و چرا باید مقدار پوشش بدن زنان بیش‌تر از مردان باشد؟ آیا این تفاوت غیر عادلانه و تبعیض آمیز نیست؟[12]

احکام تشریعی اسلام، متناسب با ویژگی‌های تکوینی و به منظور تأمین مصالح و دفع مفاسدی است که افراد را تهدید می‎کند. تفاوت زن و مرد در بسیاری از احکام تشریعی، از جمله حجاب نیز نشأت گرفته از تفاوت‎های تکوینی آنها است.

تحقیقات علمی در فیزیولوژی و روان‌شناسی، در باب تفاوت‎های جسمی و روحی زن و مرد، ثابت کرده است که مردان نسبت به محرک‎های چشمی حساس‎تر از زنان‌اند و برعکس، زنان در مقابل محرک‎های لمسی حساسیت بیش‌تری دارند.[13]

تحقیقات و تجربه‎های علمی نشان می‎دهد که آن اندازه که مرد از نگاه کردن به تن و اندام زن تحریک می‎شود، زن از مشاهده‌ی مرد تحریک نمی‎شود. در روان‌شناسی جنسی نیز ثابت شده است که تمامی سطح بدن زن برای مرد محرک است، اما در مرد چنین نیست.[14]

دین مقدس اسلام نیز متناسب با ویژگی‌ها و تفاوت‎های تکوینی زن و مرد، احکام و تعالیم نورانی خود را تشریع کرده است؛ مثلاً برای حفاظت مردان از مفاسد ناشی از حساسیت بیش‌تر آنان نسبت به محرک‎های چشمی شهوت‎انگیز، آنها را به مراقبت و کنترل بیش‌تر چشم در مواجهه با نامحرم مأمور کرده است. در حدیثی از امام رضا(ع) نقل شده است:

حُرِّم النظر الى شعور النساء المحجوبات بالازواج و الی غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعو الیه التهییج من الفساد؛[15] خداوند نگاه کردن به موهای زنان ازدواج کرده‌ی محجوبه و غیر آنها را حرام کرده است؛ زیرا نگاه شهوت‎انگیز مردان، باعث تهییج جنسی، و تهییج جنسی باعث فساد است.

در مقابل، به دلیل لطافت و حساسیت بیش‌تر زنان نسبت به محرک‎های لمسی، برای حفاظت آنان از مفاسد ناشی از این ویژگی، آنها را به حجاب و پوشش بیش‌تر در مواجهه با مردان نامحرم دستور داده است؛ به گونه‎ای که طبق فتوای مشهور فقها، زنان باید در مقابل نامحرم همه‌ی بدن، به استثنای وجه و کفین را بپوشانند؛ ولی این مقدار پوشش برای مردان واجب نیست؛ و این حکم اسلام، غیر عادلانه و تبعیض آمیز نیست؛ زیرا متناسب با ویژگی‌های متفاوت زن و مرد است.

نکته‌ی دیگری که تبیین کننده‌ی تفاوت‎ حکم حجاب و پوشش زن و مرد از نظر اسلام می‎تواند باشد، تفاوت تکوینی و فطری آنها از نظر مقدار حیا و شرم است. در روایتی تصریح شده است: «الحیاء عشرة‌ اجزاء فتسعة فی النساء و واحد فی الرجال»[16]؛ حیا و شرم ده قسمت است، که نُه قسمت آن در زنان و یک قسمت آن در مردان است. آثار و شواهد تاریخ گذشته و حال پوشش زن و مرد نیز حاکی از این است که معمولاً پوشش زنان بیش‌تر از مردان بوده است؛[17] بنابراین، یکی از علل دیگر پوشش بیش‌تر زنان نسبت به مردان، زیادی حجب و حیای آنان نسبت به مردان است که در روایت به آن تصریح شده و تجربه و واقعیت خارجی نیز مؤید آن است.

 

کیفیت حجاب و پوشش فاطمه زهرا (س)

پرسش : حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) به عنوان بهترین الگوی تربیتی زن مسلمان، در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم، چه نوع حجاب و پوششی داشته‎ اند؟

‎ پاسخ: در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) وقتی می‎خواستند به بیرون منزل و نزد پیامبر اکرم(ص) بروند، از پوشش‎های خاصی، مثل جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده می‎کردند؛[18] علاوه بر این، یکی از حوادثی که بیانگر مقدار حجاب حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه‌ی فدک است. در داستان غم‎انگیز غصب فدک آمده است: وقتی ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که حضرت را از فدک محروم نمایند، ایشان با شکل خاصی از حجاب و پوشش، برای دفاع از حق خویش از منزل به مسجد آمدند. راوی داستان، شکل خاص حجاب حضرت را این گونه توصیف نموده است:

لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذیولها؛[19] حضرت زهرا (س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه‌ای که تمام بدن آن حضرت را می‌پوشاند و گوشه‌های آن به زمین می‌رسید، به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت نمودند.

قضیه‌ی فوق گویای آن است که پوشش بیرون از منزل حضرت «خمار» و «جلباب» بوده که قرآن به عنوان حجاب زنان دربیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن یاد کرده است.

ادامه مطالب را بخوانید....

ادامه نوشته

زنان الگو از نظر آیات قرآن

زنان الگو از نظر آیات قرآن

اگر انسان وارسته شد مى‏ تواند الگوى ديگر انسان‌ها قرار گيرد. اگر مرد باشد الگوى مردم است نه مردان، و اگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان. اين مطلب را قرآن كريم به صورت صريح روشن كرده و چهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب و دو نمونه بد) ذكر مى‏كند.زن، چه بد و چه خوب نمونه زنان نيست، زن نمونه است. فرق است ‏بين اين دو مطلب كه اگر زن خوب شد، آيا نمونه زنان مى ‏باشد يا زن نمونه است؟ چه اين كه مرد، اگر خوب شد، نمونه مردان نيست ‏بلكه مرد نمونه است.

 

قرآن كريم مى ‏فرمايد: آن كه خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نيست، بلكه زن نمونه است، چه اين كه زن بد، نمونه زنان بد نيست، بلكه نمونه انسان‌هاى بد است. خدا به عده زيادى از مردان فضيلت داد و مى‏دانست كه از عهده آن برنيامده و سرانجام رسوا خواهند شد و اعطاى فضيلت‏ به آنها فقط از باب: معذرة الى ربكم و اتمام حجت ‏بود به همین جهت به آنها فضيلت داد، ولى سِمت و ماموريت نداد. زيرا كسى كه در كار خود انحراف دارد، اگر ماموريت و سِمتى پيدا كند به مبانى دين صدمه مى ‏زند. خداوند به بلعم باعورا فضيلت داد ولى سِمت نداد، به سامرى فضيلت داد ولى سِمت نداد.

 

 

 

 زن لوط و زن نوح

قرآن كريم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد، تبيين كرده و مى‏ فرمايد:«ضَربَ اللهُ مَثَلاً لِلذينَ كَفَرُوا امرَاةَ نُوحٍ وَ امراةَ لُوطٍ كانَتَا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالحينِ فَخَانتاهُما فَلَم يُغنِيا عَنهُما مِنَ اللهِ شَيئا وَ قِيلَ ادخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ» (تحريم، 10)؛ خدا براى كسانى كه كافر شدند زن نوح و لوط را مَثل آورده كه هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند و كارى از دست ‏شوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، به آنان گفته شد با داخل شوندگان، داخل آتش شويد.

در اين جا خداوند نمى ‏فرمايد: «ضرب الله مثلا لللاتي كفرن‏».و نمى ‏فرمايد: «ضَرَبَ اللهَ مَثلا لِلنِساءِ الكافِرات‏».نمى ‏گويد خدا نمونه زنان بد را ذكر كرد، بلكه مى ‏گويد نمونه مردم كافر را ذكر كرد. ضرب الله مثلا للذين كفروا نه «للنساء» و نه «لللاتي كفرن‏» بنابراين معلوم مى ‏شود اين «للذين كفروا» به معناى مردان كافر نيست‏ بلكه به معناى مردم تبهكار و بزهكار است.

منظور از خيانت نيز در اينجا، خيانت مكتبى، اعتقادى و فرهنگى است، و به همین دلیل ذات اقدس اله به ما فرمود: «لا تَخُونُوا اللهَ والرسولَ و تَخُونُوا اماناتِكُم» (انفال، 27)؛ خيانت نكنيد به خدا و رسول و خيانت نكنيد به امانت‏هايتان.  به پيامبر خيانت كردن، يعنى، با دين او بدرفتارى كردن.

در اينجا كه فرمود: زن لوط و زن نوح به اين دو پيامبر كه يكى از آنها پيامبر اولواالعزم است و ديگرى حافظ شريعت ابراهيم عليه السلام، خيانت كردند، يعنى مكتبشان را نپذيرفتند، و اينها نمونه مردم تبهكار و كافرند.

بنابراين معلوم مى ‏شود كه اگر سخن از «الذين‏» و «امنوا» و مانند آن است‏ بنابر فرهنگ محاوره، منظور، مردم هستند، نه مردان. و در همين آيه هم كه فرمود قيل ادخلا النار مع الداخلين اگرچه «ادخلا» همان طورى كه تثنيه مذكر است، تثنيه مؤنث هم هست، اما اين كه «داخلين‏» را به صورت جمع مذكر سالم ذكر كرد منظور، مردم جهنمى هستند نه مردان جهنمى.

 

 بقیه مطالب در ادامه مطالب بخوانید.....

 

ادامه نوشته

اقسام حجاب در قرآن

اقسام حجاب در قرآن

در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.

یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)

جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.

در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.

حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.

علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:

إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

 

-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛

اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.=-

از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.

حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

 

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند

وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.

بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

 

حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.

وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟

با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.

البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.

پیامک ویژه ولادت

 

آن درگهى که پایه‏اش از عرش برتر است
دولت‏سراى حضرت موسى بن جعفر است
آیینه جمال خداوند سرمدى
هم مظهر علوم و خصال پیمبر است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت
تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت
رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

حضرت موسی بن جعفر علیه‏السلام رهبر راه ولاست
باطن نورانی‏اش آیینه ایزدنماست

میلاد با سعادت هفتمن اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

مژده‏ ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست
رایحه ‏ى یاد تو با دل ما آشناست
آمدى و باب هر حاجت دلها شدى
باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست
میلاد نور مبارک

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

زمین را از صفا زیور ببندید
به اوج آسمان اختر ببندید
به مژگان خاک این ره را زدایید
بر آن بال ملائک را گشایید

میلاد کاظم آل محمد(ص) مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر
کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر
قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل
آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر

ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام  موسی کاظم بر شما مبارک

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسى

میلاد هفتمین فخر عالم امکان باب الحوئج ، موسی بن جعفر بر شما مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

سر زد مهى زیبا از نسل کوثر
شد جلوه‏ گر نور موسى بن جعفر
تابنده خورشید عشق و عقیده
امام صادق را فروغ دیده

میلاد امام موسی کاظم مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

ماه مدینه شمع جمع هستى
بر ما دهد درس یکتا پرستى
هفتم وصى خاتم النبیین
سلاله طاها و آل یاسین

هفتم ماه صفر، روز تولد هفتمین ستاره آسمان  ولایت مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

داده خداوند جلى
حمیده را دسته گلى
آمد موسى طور انّما
روشن چشم رسول مصطفى
صادق آل مرتضى چشم تو روشن
ولى حق نور هدى چشم تو روشن
مولود این هفتم ولى
بادا مبارک بر على

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی.

سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش ِ صبوری ، شکیبایی ، بردباری و حلم است.

ولادت  هفتمین فخر عالم امکان  امام موسی کاظم علیه السلام تهنیت باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

امام هفتم ما فرمودند: «هر کس می خواهد قوی ترین مردم باشد، بر خدا تکیه کند».

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

امام موسی کاظم:سه چیز تباهى مى‏آورد: پیمان شکنى، رها کردن سنّت و جدا شدن از جماعت.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

امام موسی کاظم:خیر برسان و سخن نیک بگو و سست رأى و فرمان‏برِ هر کس مباش

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده

، فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده

، کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است

خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

دل به طهورای ولایت برید

حاجت خود به باب حاجت برید

نگویم این را که خدا عالم است

باب حوائج به خدا کاظم است

میلاد نور مبارک

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

یاد تو مژده‏ ی میلاد تو، نفحه ی باد صباست

رایحه ‏ی یاد تو با دل ما آشناست

آمدی و باب هر حاجت دلها شدی

باب حوائج تویی، نام تو ذکر خداست

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – -

عرش الهی اگر، جلوه گه حق بود

بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست

قبله ی قدوسیان، کوی مصفای تو

نام دل آرای تو، کعبه ی حاجات ماست

میلاد اسوه صبر و تقوا امام موسی کاظم مبارک باد

پیام تبریک

مژده ای دل که شب میلاد کاظم آمده

فاطمه بر دیدن موسی بن جعفرآمده

کاظمین امشب چراغان ازوجود کاظم است

خانه ی صادق چراغان از حضور کاظم است

ولادت امام موسی کاظم مبارک باد.

عکس روز

ولادت امام محمد باقر (ع)

چشمه جاری شکافنده علم ها در بیابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه که در ضیافت خانه حوزه ها و دانشگاه ها سفره پر نعمت دانش تو گسترده است، میلاد مسعودت را گرامی می داریم.

ماه محرم ماه حماسه خونين و هميشه جاويدان كربلا با کوله باری از غم و اندوه سپری شد و در ايام صفر با غم سنگيني كه از لاله هاي خونین دشت کربلا بر دلهایمان همیشه باقی است، در شب ميلاد آخرين بازمانده كربلاي عطش، اشکهای چشمانمان مضاعف میشود و طپش قلبمان سنگین تر از دیروز و دستهایمان بر پنجره های سخت قبرستان غریب و دلگیر بقيع گره میخورد، آنجا که مأوی شكافنده دانش هاست.
چشم هايت را مي بندي و ديوار بقيع را در برابرت مي‌‌‌‌يابي و آنگاه كه شبكه هاي پنجره را لمس مي‌كني مرغ جانت پر مي كشد كه بر مزار هاي مطهر و پاكشان حضور يابي، صورت بر خاك معطرشان بگذاري و با سوز دل غربت اشان را گريه كني. اين جا مدينه است اين جا بقيع است و اين چهار بقعه تاريك و مظلوم ... چهار قبر مظلوم را مي‌نگري كه تنها با سنگي بر روي آنها نشان از مزار شريف گلي از بوستان محمد (ص) دارند.

گل ستاره وجود حضرت باقر در آسمان شيعه تابيدن گرفت؛ اما آسماني كه رخت ماتم بر تن نموده، عزادار ديگر ستارگاني است كه ابرهاي كينه و سنگ دلي در كربلا، جلوي درخشش آنها را گرفته اند.

امام شكافنده دانش ها كه جامع علم و منبع دانش و مشهور به فضيلت و بينش است و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشري، امام پايداري و تلخي چشيده اي  از حماسه عاشورا كه پيمانش با خدا غير قابل ترديد و فضيلت و كمالش غير قابل انكار است امام علم كه چشمه‌هاي جوشان دانش و فنون و حكمت از انديشه هاي اين بابغه دين مي جوشيد و مي‌تراويد و اوراق زندگي اش سراسر سرشار از احاديث روايت‌‌ها و كلمات قصار و نصيحت هاست.

شب ميلادش، فضاي ساكت و آرام مدينه، مبهوت نورافشاني خانه گلين امام سجاد (ع) است و فروغي نوراني، آسمان مدينه را روشن كرده است؛ نوري كه از چهره معصوم و منور نوزادي مبارك به آسمان ساطع است. چشمه جاري شكافنده علم ها در بيابان خشكيده دانش جوشيدن گرفت و جان جويندگان علم و معرفت را از زلال پر بركت خود سيراب ساخت.

 

۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞

 

نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است، بدين جهت که: دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
کنيه امام "ابو جعفر" بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) است. بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (ع) و از سوی پدر به امام حسين (ع) مي رسيد. پدرش حضرت سيدالساجدين، امام زين العابدين، علی بن الحسين (ع) است . تولد حضرت باقر (ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدينه اتفاق افتاد.

در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد. دوران امامت امام محمد باقر (ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زين العابدين (ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجري يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است. در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق (ع) مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش مي آيد، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا مي شوند. قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی (ع) متوجه کرده بود و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف مي کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار مي دادند. برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند. اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند. بدين جهت امام محمد باقر (ع) و پس از وی امام جعفر صادق (ع) از موقعيت مساعد روزگار سياسی، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند. زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر (ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و مي بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار اهتمام مي ورزيدند، و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس کنند. به همين جهت محضر امام باقر (ع) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود.

دانش امام باقر عليه السلام نيز همانند ديگر امامان از سر چشمه‏ وحى بود، آنان آموزگارى نداشتند و در مكتب بشرى درس نخوانده بودند، �جابر بن عبد الله‏� نزد امام باقر (ع) مى‏ آمد و از آنحضرت دانش فرا مى‏گرفت و به آن گرامى مكرر عرض مى ‏كرد: اى شكافنده علوم! گواهى مى‏دهم تو در كودكى از دانشى خداداد برخوردارى.

در مکتب تربيتی امام باقر (ع) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد. ابوجعفر امام محمد باقر (ع) متولی صدقات حضرت رسول (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بنی هاشم و مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت. امام باقر (ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سيرت و صورتش ستوده بود. پيوسته لباس تميز مي پوشيد. در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود.

امام پنجم (ع) بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه مي کرد و ديگران را نيز بدين کار تشويق مي فرمود. در ضمن سخنانش مي فرمود:

مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بين مي برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد.

امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگيری از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينی، کمال مواظبت را داشت. ميخواست سنتهای جدش رسول الله (ص) را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعليم نمايد. در روزهای گرم برای رسيدگی به مزارع و نخلستانها بيرون مي رفت و با کارگران و کشاورزان بيل مي زد و زمين را برای  کشت آماده مي ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبين و کد يمين - به دست مي آورد در راه خدا انفاق مي فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) مي رفت، پس از گزاردن فريضه، مردم گرداگردش جمع مي شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند مي گشتند.
مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش در مرزهای ديگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامی - با زور و زر و تزوير و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند. ناچار حضرت سجاد (ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بي سابقه آل ابوسفيان، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شايسته امام معصوم است، سعی بليغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جايی رسيد که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق (ع) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پايه گذاری  نمود و احاديث و تعليمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.

امام سجاد (ع) با زبان دعا و مناجات و يادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر (ع) با تشکيل حلقه های درس، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دينی را برای مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينی وحی الهی وظايفی را که فرزندان و اهل بيت گرامي اش در آينده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احاديثی  که از آن حضرت روايت شده، تعيين فرموده است. چنان که در اين حديث آمده است:
در زمان اميرالمؤمنين علی (ع) گوئيا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حيات مادی بيرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی  ننوشيده بودند و در کنار دريای  بيکران وجود علی (ع) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمي دانستند. بي جهت نبود که مولای متقيان بارها مي فرمود:
"سلونی قبل از تفقدونی"؛ پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد و بارها مي گفت: من به راههای آسمان از راههای زمين آشناترم. ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدريج، به ويژه در زمان امام محمد باقر (ع) مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامی را درک مي کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام باقر (ع) را دريافتند و تسليم مقام علمی امام (ع) شدند و به قول يکی از مورخان:

"مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند". امام باقر (ع) نيز چون زمينه قيام بالسيف (قيام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود، از اين رو، نشر معارف اسلام و فعاليت علمی را و هم مبارزه عقيدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از اين طريق مناسب تر مي ديد، و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود، به فعاليتهای ثمر بخش علمی در اين زمينه پرداخت. اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار مي گرفت. در عين حال امام هيچگاه از اهميت تکليفی  شورش (عليه دستگاه) غافل نبود، و از راه ديگری  نيز آن را دامن ميزد: و آن راه، تجليل و تأييد برادر شورشي اش زيد بن علی بن الحسين بود.

پیامک ولادت امام محمد باقر (ع)


 

ساغر زده ام ز جام باقر
بشکفته لبم به نام باقر
چشم همه روشن از جمالش
آمد به جهان امام باقر
ميلاد شكافنده ي دانش نبوي و وارث علم علوي، خجسته باد


اى باقر العلوم كه هنگام مكرمت
باشد هزار حاتم طايى گداى تو
پنجم ولى و حجت خلاق عالمى
لوح دل است مهر به مهر و ولاى تو
میلاد امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد

دارم به دل ولاي تو يا باقر العلوم
بر سر بود هواي تو يا باقر العلوم
عهد ولادت تو و جشن و سرور ماست
جانم شود فداي تو يا باقر العلوم
ميلاد شكافنده ي دانش نبوي و وارث علم علوي، خجسته باد



اى مهر دل فروز، در آسمان علم
وى يار مه جبين، يا باقرالعلوم
اى حجت خدا، ما را شفيع شو
در روز واپسين، يا باقرالعلوم
ميلاد امام محمد باقر علیه السلام خجسته باد

 



بر اهل ولا عيد مويّد شده امشب
در جلوه رخ داور سرمد شده امشب
لبخند عيان برلب احمد شده امشب
ميلاد همايون محمد شده امشب



بهشت رحمت صفاى جنت
بهار طوبى جمال يزدان
امام باقر كه فيض وافر
دهد كلامش به علم و عرفان
ولادت با سعادت امام محمد باقر عليه السلام مبارک باد.



 

منادى ميزند بين زمين آسمان فرياد
صفر اين ماه عظمى را رسيده مژده ميلاد
كه شادان گشته از ميلاد باقر حضرت سجاد
بر پدر آنچنان بر فرزندى چنين
مرحبا مرحبا، آفرين آفرين

 

ز بهر رفع حاجات و نياز خويش گرديده
سلاطين جهان يكسر گداى حضرت باقر
زبان از وصف او لكن، قلم از مدح او عاجز
كه جز حق كس نمى ‏داند بهاى حضرت باقر
ميلاد شكافنده ي دانش نبوي و وارث علم علوي، خجسته باد

 



دهد اين مژده را بر فاطمه روح الامين امشب
كه ماهى آسمانى آمده روى زمين امشب
خدا بخشد گلى زيبا به زين العابدين امشب
حافظ مكتب و باقر علم دين
مرحبا مرحبا، آفرين آفرين




ادامه نوشته

عکس ویژه 9 دی

10 توصیه رهبر انقلاب پیرامون «9 دی»


اول «توجه به لایه‌‌های عمیق پیدایش و ظهور حماسه‌ی 9دی»

دوم «تأکید بر رویکرد تبیینی و پرهیز از سطحی‌نگری» که ایشان در دیدار هم بر این نکته تأکید کردند.
سوم «تحلیل و تبیین ابعاد و ریشه‌های فتنه‌ی سال 88 و شیوه‌های دشمن در براندازی نرم»
چهارم «تحلیل و تبیین ابعاد و پیامدهای داخلی و خارجی حماسه‌ی نهم دی»
پنجم «بهره‌مندی از این قدرت ملی برای مدیریت آینده‌ی انقلاب»
ششم «تشریح جایگاه و نقش رهبری انقلاب در حراست از اصول و خطوط کلی حرکت انقلاب و آرمان‌های حضرت امام (رضوان‌الله‌علیه) و آشکارسازی ابعاد فنته‌ی 88»
هفتم «تحلیل و تبیین جایگاه سرمایه‌ی اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی» و تأکید بر «آگاهی»، «بصیرت»، «اعتماد ملی» و «حضور بموقع ملت در عرصه‌های مختلف»
هشتم «تبیین عمق مردمی انقلاب اسلامی ایران»؛ این‌که مردم، محور تولید قدرت نظام ما هستند و این حقیقت که نظام ما متکی بر اصول و خواسته‌های مردم است.
نهم «توجه به نهم دی به عنوان یک رویداد بزرگ ملی که در بر گیرنده‌ی همه‌ی اقشار، جریانات و گروه‌های معتقد به انقلاب اسلامی و با مشارکت همه‌ی آنها است.» به‌خصوص در برهه‌ی پس از انتخابات که آراء همه‌ی رأی‌دهندگان ارزشمند بود. بنابراین موضوع 9دی باید در همان راستای حضور حداکثری مردم تحلیل شود و دسیسه‌های دشمن برای مخدوش کردن این حضور همگانی تبیین گردد.
دهمین نکته‌ هم «تشریح نقش توده‌های مردم به عنوان پایه‌های اصلی انقلاب در جلوگیری از انحراف و سازش با دشمن» است.

حماسه 9 دی


«در ظهر عزا حرمت ارباب شکستند علمدار کجایی، این فتنه گران راه عزاداران تو بستند علمدار کجایی»
 
   
شعاری بود که جمعیت کم نظیر راهپیمایان تهرانی در خیابان‌های منتهی به میدان انقلاب بارها و بارها آن را فریاد زدند. راهپیمایان تهرانی که همزمان با بسیاری نقاط کشور در خیابان‌های تهران حضور پیدا کردند تا انزجار و خشم خود از حرمت شکنی نسل جدید منافقین به ساحت حضرت سیدالشهدا (ع) را اعلام کنند، در ادامه نیز با شعارهایی نظیر «لعن علی عدوک یا حسین، خاتمی و کروبی و میرحسین»، «هرجا که اغتشاشه، فائزه رد پاشه»، «جمهوری اسلامی شعار مسلمین است، جمهوری ایرانی حرف منافقین است»، «خامنه‌ای کیست علی زمان، مرگ بر این خوارج نهروان»، «به کوری منافق بسیجی بیدار است، برای هر بسیجی شهادت افتخار است»، «ما منتظریم تا علی اذن دهد، چشم سران فتنه را کور کنیم»، «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر موسوی»، «مرگ بر کروبی»، «مرگ بر خاتمی»، «مرگ بر اسرائیل»، «مرگ بر منافق»، «کروبی بی سواد، آلت دست موساد»، «وقت عزا دست می‌زنه فائزه، سکوت هاشمی براش جایزه؟»، «سی سال توی جبهه‌ها، بسیجی‌ها رو زدن، صدام حسین نتونست، با میرحسین اومدن»، «حرف ما یک کلام، محاکمه والسلام»، «جنبش اشرافیت، گوگوش شده حامی ات»، «مرگ بر سه حسین، صدام حسین، باراک حسین، میرحسین» و… نسبت به سران فتنه خشم خود را ابراز کردند. همچنین راهپیمایان هنگامی که مقابل بانک صادرات شعبه کالج که در روز عاشورا توسط اغتشاشگران به آتش کشیده شده بود تجمع کردند، با نشان‌دادن این ساختمان شعارهای این «سند جنایات موسوی است»، «ما عاشق حسینیم، دشمن میرحسینیم» و… را سر دادند.

در ادامه مطلب بخوانید....

ادامه نوشته

عکس

بین الحرمین

عکس روز

شعر

حسين، اي پرچم خونين حق، بر دوش،

حسين، اي انقلابي مرد


 

حسين، اي رايت آزادگي در دست،


 

در آن صحراي سرخ و روز آتشگون


 

قيام قامتت در خون نشست، اما


 

پيام نهضتت برخاست


 

از آن طوفان « طف» در روز عاشورا،


 

به دشت « نينوا»، ناي حقيقت از «نوا» افتاد


 

ولي... مرغ شباهنگ حقيقت، از نواي ناله


 

" حق، حق" نمي افتد.»

اعمال عبادی ماه صفر

ماه صفر
در نامگذاري اين ماه، دو وجه ذكر كرده‏اند:
1. از «صُفْرَة (زردي)» گرفته شده؛ زيرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاييز و زردي برگ درختان بوده است.
2.از «صِفْر (خالي)» گرفته شده؛ زيرا مردم پس از پايان ماه‏هاي حرام، رهسپار جنگ مي‏شدند و شهرها خالي مي‏شد.
اين ماه، معروف به شومي و بدشگوني است. از پيامبر اكرم (ص) درباره ماه صفر، چنين نقل شده است:
هر كس خبر تمام شدن اين ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او مي‏دهم.
لذا در اين ماه، به دادن صدقه اهتمام بيشتري شود و براي ايمني از بلاها، دعاي زير هر روز ده مرتبه خوانده شود:
يا شَديدَ الْقُوي‏ وَيا شَديدَ الْمِحالِ يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَميعُ خَلْقِكَ فَاكْفِني‏ شَرَّ خَلْقِكَ يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏
الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ!
اي سخت نيرو، و اي سختگير! اي عزيز، اي عزيز، اي عزيز! خوارند از بزرگي‏ات همه خلقت. پس كفايت كن از من شرّ خلق خودت را، اي احسان بخش! اي نيكوكار! اي نعمت بخش! اي عطا دِه! اي كه معبودي جز تو نيست! منزّهي تو! به راستي من از ظالمانم. اجابت كرديم برايش و نجاتش داديم از غمّ و همچنين نجات دهيم مؤمنان را، و رحمت كند خدا بر محمّد و آل پاك و پاكيزه‏اش!

وقايع روز اوّل ماه صفر:
شهادت زيد بن علي بن حسين در سال 121 ه.ق.

وقايع روز سوم ماه صفر:
ولادت امام باقر (ع) در سال 57 ه.ق.

اعمال روز سوم ماه صفر:
1. نماز گزاردن. دو ركعت نماز كه در ركعت اوّل، سوره حمد و فتح، و در ركعت دوم، سوره حمد و اخلاص خوانده شود.
پس از نماز:
الف) صد مرتبه صلوات.
ب) صد مرتبه «اَللَّهُمَّ الْعَنْ الَ اَبي‏ سُفْيانَ».
ج) صد مرتبه استغفار گفته شود و از خداوند متعال، طلب حاجت شود.
وقايع روز هفتم ماه صفر:
ولادت امام موسي كاظم (ع) در سال 128 ه.ق.

وقايع روز بيستم ماه صفر:
اربعين حسيني.
بازگشت اسيران حادثه كربلا به كوفه.

اعمال روز بيست و هفتم صفر:
1. خواندن زيارت امام حسين (ع).
2. خواندن زيارت اربعين. در روايتي از امام عسكري (ع)، خواندن زيارت اربعين، از نشانه‏هاي مؤمن بر شمرده شده است.
وقايع روز بيست و هشتم ماه‏
رحلت پيامبر اكرم (ص) در سال 11 ه.ق‏
شهادت امام حسن مجتبي (ع) در سال 50 ه.ق‏

اعمال روز بيست و هشتم صفر:
1. عزاداري و سوگواري كردن.
وقايع روز سي‏ام ماه‏
شهادت حضرت رضا (ع) در سال 203 ه.ق اتفاق افتاد. البته تاريخ شهادتش را آخر ماه صفر نقل كرده‏اند ولي معلوم نشد در سال شهادت، اين ماه بيست و نه روز بود يا سي روز. (293)
منابع:
- المراقبات، جواد الملكي التبريزي، چاپخانه حيدري، قم، 1381 ق، ص 18.
- مفاتيح الجنان‏، شيخ عباس قمي، افتخاري، تهران، 1375 ش، ص 293.
- آشنايي با زندگي امام باقر (ع) ولادت امام محمد باقر (ع)، در اوّل ماه رجب، يا سوم ماه صفر سال 57 هجري در مدينه بوده است. ايشان در روز دوشنبه هفتم ذي حجّه سال 114 هجري در مدينه وفات نمود. بارگاه نوراني آن حضرت، قبرستان بقيع، و مدت عمر ايشان، 57 سال است. پدر بزرگوارش، امام سجّاد (ع) و مادرش، فاطمه دختر امام حسن (ع) بود. آن حضرت، «ابن الخيرتين» و «عَلَويٌّ بين علوّيين» بود. فرزندان آن حضرت عبارت‏اند از: 1. جعفر [امام صادق (ع)]، 2.عبداللَّه، 3. ابراهيم، 4. عبيداللَّه، 5. علي، 6. زينب. 7. امّ‏سلمه.
دوره امامت آن حضرت و فرزند بزرگوارش امام صادق (ع)، مقارن با تبليغات سرّي بني عبّاس و درگيري آنان با حاكمان بني‏اميّه بود. بدين جهت، فرصتي مناسب، براي اين دو امام در نشر دين و تعليم و تربيت به وجود آمد. امامت آن حضرت، نُه يا ده سال به طول انجاميد.
زمامداران غاصب در دوره ايشان عبارت‏اند از: 1.وليد بن عبدالملك، 2. سليمان بن عبدالملك، 3. عمر بن عبدالعزيز، 4.يزيد بن عبدالملك، 5.هشام بن عبدالملك.
از سخنان آن حضرت است:
عالِمٌ يُنْفَعُ بِعِلْمِهِ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ اَلْفِ عابِدٍ.
دانشمندي كه از دانش او سود برده شود، از هفتاد هزار عبادت كننده [بدون علم‏]، برتر است.
- بحارالأنوار، محمّد باقر المجلسي (م 1111 ق)، المكتبة الاسلامية، ج 98، ص 348.
- همان.
- همان؛ مفاتيح الجنان، ص 467.
- همان.
- حضرت رضا (ع)، در روز 11 ذي حجّه سال 148 هجري در مدينه به دنيا آمد و در آخر صفر سال 203 هجري در طوس در 55 سالگي به شهادت رسيد. بارگاه ملكوتي آن حضرت در مشهد مقدّس است. پدر بزرگوارش حضرت موسي بن جعفر(ع) و مادرش امّ‏البنين (نجمه) نام داشت.
شيخ مفيد و طبرسي گفته‏اند: امام رضا (ع) يك فرزند داشت و نام او محمد بن علي‏[جواد (ع) ]بود. امامت آن حضرت، بيست سال بود. ده سالِ آن در خلافت هارون الرشيد، پنج سال در حكومت امين و پنج سال ديگر، در حكومت مأمون واقع شد.
وقتي مأمون روي كار آمد، از حضرت دعوت كرد تا به مَرْو بيايد و بر اين دعوت، اصرار ورزيد تا اين كه در سال 200 ه.ق. حضرت مدينه را به مقصد مَرْو ترك كرد.
حوادث مهمّ اين سه سال عبارتند از:
1. عبور حضرت از نيشابور و خواندن حديث «سلسلة الذَهَب» در جمع مردم آن شهر؛
2. قبولي مشروط ولايت عهدي مأمون در سال 201 ه.ق.
3. مناظرات علمي حضرت با علماي ملل و اديان.
4.رفتن حضرت براي اداي نماز عيد فطر و برگرداندن ايشان به دستور مأمون.
كلمات گهربار ايشان، در مجموعه‏هاي مستقل گردآوري شده و موجود است از جمله:
1. عيون أخبار الرضا (ع)، شيخ صدوق.
2. مسند الامام الرضا (ع) (2 ج)، عزيز اللَّه عطاردي.
3. موسوعة كلمات الامام الرضا(ع)، پژوهشكده باقرالعلوم (ع).

ماه صفر

ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز می‌نامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است.
دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست می‌کشیدند، با فرا رسیدن ماه صفر به جنگ روی می‌آوردند و خانه‌ها خالی می‌ماند؛ از این رو به آن صفر گفته‌اند.  

حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:  

اول صفر: وارد كردن سر مطهر امام حسین (ع) به شام، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام ، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایتی)، آغاز جنگ صفین (بنا بر روایتی)

دوم صفر : مجلس یزید لعنت‌الله علیه بنا بر نقلی، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایت دیگر)

سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر (ع) به سال 57 هجری قمری به روایتی.

پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه (س) در سال 61 هجری.

هفتم صفر : ولادت امام موسی كاظم (ع) به سال 128 هجری، شهادت امام حسن مجتبی (ع)

هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسی (سلمان محمدی) رضی‌الله عنه در سال 35 هجری قمری

نهم صفر : شهادت عمار یاسر رضی‌الله عنه در جنگ صفین 37 هجری، شروع جنگ نهروان 38 هجری قمری.

دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسی (ع)

سیزدهم صفر : اختیار حكمین در صفین و حیله عمروعاص.

چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبكر به دست عمروعاص (بنابر روایتی)

هجدهم صفر : شهادت اویس قرنی در جنگ صفین 37 هجری قمری.

بیستم صفر : اربعین حسینی.

بیست و دوم صفر : صدور توقیع شریف امام عصر(عج) برای مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامه 420 قمری.

بیست و سوم صفر : پی كردن ناقه حضرت صالح نبی (ع) توسط قومش - گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شكم ماهی.

بیست و چهارم صفر : شدت یافتن بیماری حضرت رسول اعظم (ص)

بیست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبیدن پیامبر اعظم (ص) برای نوشتن وصیت نامه و منع عمر از این كار.

بیست و ششم صفر : دستور پیامبر اكرم (ص) به لشكر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان ( بنابر نقل واقدی 11 هجری) ، سالروز انقراض حكومت امویان.

بیست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمین پیامبر اكرم (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری - شهادت مظلومانه سبط اكبر امام مجتبی (ع) در سال 50 قمری.

سی ام صفر : شهادت امام رضا (ع) به سال 203 هجری قمری

* اعمال ماه صفر

بدان كه این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر كسی خواهد كه محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانكه محدث فیض و غیره فرموده: 'یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِیعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِی شَرَّ خَلْقِكَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.

'ای سخت نیرو،و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگی‏ات همه خلقت. پس كفایت كن از من شر خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیكوكار! ای نعمت بخش! ای عطا ده! ای كه معبودی جز تو نیست! منزهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت كردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مومنان را، و رحمت كند خدا بر محمد و آل پاك و پاكیزه‏اش!'

سید بن طاوس از كتب أصحابنا الإمامیة نقل كرده كه مستحب است در این روز دو ركعت نماز در ركعت اول حمد و إنا فتحنا و در دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِی سُفْیَانَ و صد مرتبه استغفار كند پس حاجت خود را بخواهد.

منابع:

هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 63؛

مفاتیح الجنان، ص 532